آقای مجری: اما چجوری معرفی کنیم هوای مارو داشته باشه...جناب سام درخشانی مهمان برنامه ما هستن..من خواهش میکنم به افتخارشون دست بزنید..
آقا سام:قربون شما... مرسی... ارض سلام و ادب دارم خدمت بینندگان خیلی خوشحالم که از طریق برنامه شما مهمون این عزیزان هستم و میتونیم ساعاتی رو در کنار همدیگه باشیم...
حرف پژمان جمشیدی شد..آقای مجری از آقا سام پرسیدن که الان پژمان کجاست..چیکار میکنه؟؟؟فک کنم کنسرت دور دنیا داره...
آقا سام:کنسرت دور دنیا برای چی؟؟؟
مجری: آلبوم داره..
آقا سام: نه فعلا انقدر درگیره تئاتر اصلا فرصت نمیکنه کارای دیگه بکنه..
بعدش داشتن شغل ها و کارای پژمان جمشیدی رو آقای مجری میشمرد که آقا سام گفتن: کلا به نصیحت پدر و مادرش گوش نکرده که از این شاخه به اون شاخه نکنه..(با خنده)
آقا سام در مورد همه چیز آنجاست: خدارو شکر بعد از مدت ها یه دونه سریالی ساخته شد که یک تم اجتماعی داشت ..تم روز داشت .. قصه های روز احتماعی ..معضل های روز اجتماعی به شکل راستگو نه فرمایشی.. یعنی همونچه که داره توی جامعه اتفاق میفته رو دقیقا منعکس کردیم ..همون روابط ..همون دیالوگ ها و بدون هیچ سانسوری بدون اینکه هیچ دستی توش بیاد و البته که خیلی این مدیون آقای افخمی هستیم که پای سریال خیلی وایستادن و هوش و ذکاوت دوست خوبم شهرام شاه حسینی که خیلی با ظرافت از کنار خط قرمزا میگذشت بدون اینکه آسیبی بزنه به کار در نهایت وقتی کار راستگو باشه..پر انرژی باشه..حرف روز بزنه..دروغ نگه..مردم دوسش دارن دیگه...انشاالله یه اتفاق جدیدی باشه..
اصلا چند تا مبحث بهش پرداخته شد که ما قبل این توی تلوزیون نمیتونستیم بهش ورود کنیم.. از جمله خیانت که همون قصه خود من بود.. آقای مجری: البته قصه کاراکتر شما بود دیگه..شما که اهقل خیانت نیستی..
آقا سام با خنده: بله نه دیگه ما که...شما دیگه میشناسی مار و دیگه..
آقای مجری: قطعا همینطوره..
فرزان آشور زاده(تکواندو کار و قهرمان تکواندو:) بله منم تا جایی که تونستم سریال های آقای درخشانی رو دیدم و لذت بردم مخصوصا پژمان و نابرده رنج.. توی اردو هم بودیم ولی میدیدم و تکرارش هم میدیدیم..
آقا سام: شما لطف داری..خیلی ممنونم..قربونت برم..مرسی
و اما کل کل استقلال و پرسپولیس: آقا سام: بله واقعا خداروشکر ..همین که من امسال پرسپولیس رو توی 10 تا تیم اول می بینم خیلی خوشحالم واسه این تیم..امیدوارم همین روند ادامه بدید..
آقا سام راجع به بازی های آسیایی رو به امیر حسین صادقی(بازیکن استقلال): این اولین بازی آسیاییشون بود که می بردن اره؟؟؟
امیر حسین صادقی: نه برده بودن...
آقا سام با شوخی: قبلا هم برده بودن؟؟؟ذاصلا مگه قبلا رفته بودن...
آقای مجری رو به آقا سام: شش دقیقه راه بود تا هتل نارنجستان تا من زنگ زدم گفتم چند دقیقه گفتی شش دقیقه خیلی به هم ریختی دلیلش چی بود؟؟؟
آقا سام: آخه چهار دقیقه بود من اشتباهی گفتم(میخندن:)))
آقا سام: اصلا اون موقع توپ نبود با جوراب بازی میکردن حالا میگن 6..6...
آقا سام: هنوز بسم الله الرحمان الرحیم گزارشگر تموم نشده پرسپولیس گل خورده..(اون طرف هم کل کل بود استقلالی و پرسپولیسی ها دست میزدن واسه کل کل اینا:))
آقا سام: با فرزان شوخی نکنید..(فرزان میخنده...)
آقای مجری: اولین جمله ای که سام به فرزان گفت وقتی دیدش گفت تویی همه رو میزنی:)))
ادامه آقای مجری: خیلی جالبه که بدونی فرزان خیلی اتفاقی اومده توی رشته تکواندو ها..سام: چرا؟؟؟از جلوی باشگاه رد میشده؟؟؟(با خنده)
مجری: دقیقا:))
(تیکه هایی از بازی آقا سام در سریال های آوای باران و پژمان و همه چیز آنجاست رو پخش میکنن...وقتی از آوای باران پخش میکردن پهره آقا سام رو یه لحظه نشون دادن این شکلی بودن:))
مجری رو به صادقی: آقا شما دیدید که سام یه سیر صعودی رو در کاراش داره؟؟؟
صادقی: صد در صد همینجوری ..سام درخشانی عزیز از معدود بازیگرانی که سیر نزولی نداره..مخثصوصا توی این چند ساله...من و پسرم همیشه خیلی لذت میبریم از کاراشون..
آقا سام: لطف دارید..خیلی ممنون...
مجری رو به آقا سام: شما پسره امیر حسین رو دیده بودی؟؟؟
سام: نخیر اولین باره دارم میبینم..ولی اگه توی لابی هتل میدیدم میشناختم پسره امیر حسین ه..کپی برابره اصل ه..خیلی شبیهه..
مجری:سام حالا چه کار میکنی بعد همه چیز آنجاست: والا در زمان پخش سریال همه چیز آنجاست به من دو تا پیشنهاد شده بود که از بین این پیشنهادها یه دونه کار بود مال آقای روح الله سهرابی نوشته خودشون بود..43 قسمت سریال از معدود کارایی بود که تمام سناریو آماده بود..قصه خیلی خوبی هم داشت...من قرارداد بستم و یه دو سه روزی هم جلوی دوربین رفتم ولی به دلایلی که حالا ربط به تهیه کننده و تلوزیون داشت کار خوابید..
مجری: با خنده ..یکی از کارایی که همه قسمت هاش نوشته شده بود هم خوابید..
آقا سام با خنده: اونم خوابید بله.. قرار شد که بعد از عید دوباره راه بیفته که حالا دیگه معلوم نیست که من در خدمتشون باشم یا نه.. ولی در حال حاضر دارم یک دو سه تا کار میخونم از بین کارا دوباره یه دونه سریال خیلی خوب هستش که از همه جذاب تره.. ضمن اینکه ما سال آینده توی اردیبهشت سینمایی پژمان رو میخوایم شروع کنیم.. به کارگردانی خود پیمان قاسم خانی عزیز..
مجری: فکر میکنید کشش داشته باشه؟؟؟
آقا سام: صد در صد... ببین اصلا به قصه سریال کار نداریم.. همون کاراکترهای سریال یه خورده متفاوت شدن اومدن توی فیلم سینمایی با یه قصه بسیار بسیار جذاب و یه چند تا کاراکتر جدید اضافه میشه از جمله یه پلیس خشن داریم که احتمال زیاد آقای فرخ نژاد بازی کنن و یه طنز کاملا ایرانی نیستش ..خیلی جدیده!!!
مجری راجع به مازندران یه کوچولو حرف زد که جای همه خالی و از این حرفا...آقا سام گفتن که چقدرم هوا خوبه..خیلی خوبه..من فکر میکردم سرد باشه ولی اصلا گرمه...
فرزان آشور زاده داشت حرف میزد که هنوز سکه های قهرمانان رو فدراسیون نداده بعد آقا سام پرسید چند تا سکه بود؟؟؟
فرزان: نفر اول 150 تا سکه..
آقا سام: 150 سکه؟؟؟ باشگاه تکواندو کجاست من برم از کنارش رد شم(با خنده:))
مجری:فزان یک روز با مادرش از کنار باشگاه تکواندو رد میشده مادرش گفته میخوام اینجا ثبت نامت کنم..
سام: کدوم باشگاه بود؟؟؟هر کی با مامانش بره همینطوری ه؟؟؟ زنگ بزنم مامانم بیاد:)))
بعد از دیدن یه کوچولو تصاویر یهو آقا سام اینارو نشون میدن..که آقای مجری میگه خب بگو ادامه حرفات...آقا سام: اره داشتم از فرزان عزیز تعریف میکردم که بسیار بسیار پسر محجوب و با ادبی..خیلی لذت بردم ازش باهاش حرف زدم..در ضمن ما قبلا همدیگه رو دیده بودیم...
مجری: کجا؟؟؟
آقا سام: تو سفارت آلمان...
مجری: چیکار میکردین اونجا؟؟؟
آقا سام: من رفته بودم واسه ویزا...
مجری: شما قائدتا رفته بودی واسه ویزا دیگه..
آقا سام: خب تو جرا میپرسی؟؟؟(میخندن) آقا سام: رفته بودیم با سفیر گل کوچیک بزنیم:)))
مجری: سام عزیز یکی از روحیات خوبی که داره این ه که طنازه...
آقا سام: قربونت برم..
مجری: و بذله گو...
آقا سام: طناز درخشانی دیگه...اشتباه نشه با طناز طباطبایی(میخندن:)))
مجری: سام جزء معدود بازیگرانی هست که هم در زمینه طنز و هم جدی کار کرده و موفق بوده..و اینجوری نبوده که فقط توی یه نقش جا بیفته و فقط همون باشه...
آقا سام: خداروشکر این لطف خدا بوده ..بله و خیلی خوبه و خوشحالم چون دست من باز میزاره که انتخاب های متفاوتی داشته باشم..
مجری:خب اگه صحبت پایانی هست بفرمایید...
آقا سام: نه دیگه اگه اجازه بدین من میخوام با فرزان برم اون 150 تا سکه رو واسش بگیرم...
مجری: چند تاش به مامیدی واست زنده کنیم؟؟؟
سام با خنده: دیگه قرار شده 20 تا سکه رو به من بده واسش سکه هاش بگیرم..
مجری: خب پس من چی؟؟؟
آقا سام با خنده: دیگه شما فکر کنم به اندازه کافی از این برنامه عایدت شده(میخندن:)))
آقا سام و صخبت های پایانی: مرسی خیلی خوشحالم که در خدمت شما بودم..در خدمت مردم عزیز علی الخصوص مردم خطه مازندران که من خیلی دوستشون دارم اصلا کلا شمال رو خیلی دوست دارم...حال و هوای بارونی و نمناک شمال رو خیلی دوست دارم برخلاف خیلی ها که مثلا آفتاب رو شاید دوست داشته باشن من نه...
مجری:الان که گفتی آفتاب..آفتاب شد...
آقا سام: دیگه کار خداست دیگه:)))
و آخرشم خداحافظی کردن...
----------------------------------------------------------------------
عکسها با تشکر از اقامیثم از اعضای خوب اینستاگرام
instagram.com/sam_derakhshani_meysam2002/
متن با تشکر از سحر(مدیر مای استار)
instagram.com/sahar_mystar_sam/